چالش «امسال اینطوری بود:»

سلااامم رفقا

حالتون چطوره؟ دمه عیدی چیکارا میکنید؟

بعد عمری اومدم با یه چالش و خوشحال میشم تو وب های باحال و جذابتون پست هاتون رو راجع بهش ببینم👀

...ادامه پست ۹۰ ✉

دریای آرام

هاییی

ببینید کی دوباره تو وبلاگش داره براتون مینویسه!!

...ادامه پست ۹ ✉

🍷🍰HBD MOHADESE🎂🎉

می‌آمور تولدت مبارک قشنگم 💖 💖 💖 

دعا میکنم بمونی برام و بتونم هرسال تولدت رو تبریک بگم

دعا میکنم شادی دلت زیاد بشه و روز و شبت پر مهر و برکت

دعا میکنم آدمای مهم و عزیز زندگیت و همینطور خود خوشگل و قوی و خفنت سالم و سلامت باشید💋💕

میبوسمت از دور و خدارو شکر میکنم که باهات آشنا شدم و واتاشینوآی تو شدم😆😎🍷

۱۱ ✉

آشوب١٧ 〰️

دارم سعی می کنم برای پیشرفت خودم قدم بردارم

از چیزایی که فکر میکنم خوبه، درسته، موثره استفاده میکنم

سعیمو میکنم به راه صدسال رو یه شب رفتن فکر نکنم 

سعی می کنم از چیزایی که تجربه میکنم لذت ببرم

زندگی در لحظه میتونه قشنگ و جالب باشه اگه ببینمش و حسش کنم

تغییر کردن راحت نیست هیچی راحت نیست 

امیدوارم بتونم تا اخر امشب نصف معادله هارو حالا یا خودم حل کنم یا کپی کنم از پاسخنامه (تغییر کردن تو این مورد کماکان سخته) 

۱۹ ✉

سری داستان های من و بابام

بابام صدام کرد و گفت:

+هر کاری رو خواستی انجام بدی یا شروع کنی سعی کن چهارشنبه نباشه.

_چرا؟

(درحالی که یه کتاب رو ورق میزنه)

+تو یسری منابع خوندم انگار خدا جهنم رو تو روز چهارشنبه خلق کرده

_ در جریانی که من چهارشنبه بود که بدنیا اومدم؟

+خدا بخیر کنه

_ من جهنم مصور روی زمین امXD

[این داستان واقعی است] 

۵ ✉

م.. مس.. مسئولیت!

یه چیزی که کمتر کسی راجبش صحبت میکنه وارد شدن به دنیای مسئولیت ها تو 20 سالگیه. بعد اینکه کنکور بدی و از شانست یه رشته خوب تو یجای خوب قبول شی.. اونجاست که مسئولیت قولنج گردنشو میشکونه با پوزخند سلانه سلانه میاد سمتت و دست دور گردنت میندازه، مثل یه دوست!! اما خب ما بهتر میدونیم که اون یه اخاذه و هدفش چیزی جز تگدی‌گری از مایی که تا الان سرمون زیر برف بوده نیست.

بدبختی اینجاست که این عوضی عین قلدر های مدرسه است.. ازونا که میگن هی تو!! - حتی افتخار نمیدن اسمتو صدا کنن- پاشو کیفمو بیار.. هی دختره/پسره پولاتو رد کن بیاد! آهای اسکل!! ناهارم چی شد؟ و... اینا حتی وقتی چهل سالت باشه و بابا/مامان دوتا بچه قد و نیم قد هم باشی وقتی تصادفی تو خیابون، کافه، محل کارت، یا هر جهنم دره دیگه ای بشناسنت و بیان سمتت؛ تنت میلرزه.. لال میشی.

مطمئن نیستم هنوز موضوع بحث مسئولیت یا نه.. هر کدوم که باشه بازم باحال نیست.. تو گیر افتادی و این هیچ هم باحال نیست.

۲ ✉

منم پریود شدم (#از پریود بگو)

خب

منم دوست دارم تجربه هامو به اشتراک بذارم شاید کمکی کنه. 

من بچگی هام فکر میکردم پریود شدن به تابو عه. کار زشتیه. تا وقتی خودم پریود شدم.. 

...ادامه پست ۲۷ ✉

Killing Voice

https://www.namasha.com/v/iG8R3aPC

دوستان و ارجمندان

خیلی هول هولکی دارم مینویسم از ذوق

این لینکی ک گذاشتم بالا اجرا کیلینگ ویس اکسوعه ک امروز منتشر شده.. تو چنل یوتیوب دینگو از آیدلای دیگه هم هست و کلا معروفه به لایو خوندن آیدلا.. بمهیون گفته کل این ویدیو رو تو یه برداشت ضبط کردن! شات کیل کردن عملا(خودش گفتهXD)

حالا خواستم شماهم با من ذوق کنید برا این بچه های دوست داشتیㅠㅠㅠㅠ

خودم تو یوتیوب با بدبختی وصل شدم و کل ویدیو با کیفیت 144 پخش شد ولی کلی جیغ و عر و داد و همخوانی داشتمXD ببینید با این جنبه پایینم اگه کنسرت برم چیم👀

پ. ن:فرندکم هرموقع تونستی ببین... از چپ ب راست ب ترتیب :چانیول، کیونگسو(دی او)، جونمیون(سوهو) ،چن(جونگده) ،شیومین (مینسوک) ،بکهیون و سهون ان... ببینم با همین اکسوال میشی یا نه😂😂😂

۹ ✉

W-log... Taghalooob😱

جونم براتون بگه که

سلاامم خوبید؟ روزای آزمون های مهم ورودی به مقاطع بعدی تحصلیه و قلبا برای همتون بتونید نتایج خوب و خفنی بگیرید و ازتون شیرینی بستونیم XD

خب این روزا کلی امتحان دادم _که تا الان دوتاشو افتادم و پنج صدم با مشروطی فاصله دارم👀_ امتحان دیروز که اخلاق اسلامی بود. 

استاد گرامی اخلاق از اول ترم دهن مارو با حضور غیاب سرویس کرد و آخرش گفت غیبتاتون ب...👀

ازونجایی که خیلی وقته ننوشتم یادم رفته کجوری آب و تاب ماجرا رو زیاد کنم پس میرم سره اصل مطلب =|

منو دوتا از دوستام با یکی از ترم بالایی های خودمون تو یه کلاس افتادیم که من اخرین صندلی ردیف کنار دیوار و یکی از دوستام ردیف بغلی نه بغلیش ک جلوش ترم بالاییمون و جلوی اون دوست دیگم نشسته بود. 

مراقب برگه های سوال رو ک داد گفت میرم ببینم پاسخنامه دارید یا تو همین جواب بدید که تا برگشتنش همه از فرصت استفاده کردن جوابا رد و بدل شد. برگشت و پاسخنامه داد و ما شروع کردیم نوشتن و اون جلوی در وایساده بود. 

هی میرفت ییرون و میومد و اون بین ی چیزایی میرسوندیم بهم. دوتا دوستام سریع پر کردن و بلد شدن رفتن و من دوتا سوال رو مونده بودم (کلن 6تا سوال هرکدوم 3نمره) 

ترم بالایی (بابا اسمش نازنینه دیگه چیه هی سونبه سونبه 🙄) بهم گفت سوال 4 سوال 4 و هرجی بلد بودم گفتم بهش و منم گفت 3، 3 اونم گفت. سوال بعدیو که پرسید تا اومدم بگم مراقب اومد تو و زل زد به چشمام که ناخودآگاه لبخند ژکوند زدم و اونم یه ژکوند تحویلم داد. رفت سمت نازنین و گفت برو صندلی بغلیش بشین و نازنین عین جت پرید رو این صندلی و منم عملا برگه رو گذاشتم رو دسته صندلیش و از روش همه رو نوشت. 

برگه رو که گذاشتم رو میز مراقب تا اومدم بیام بیرون عین گیجا رفتم سمت راست که در کلاس بغلی بود و مراقبمون گفت مهندس سمت چپ برو😂 تا از جلو چشمش دور شم نتونستم از فشار خنده نفس بکشم😂

حالا

فردا یه امتحان داریم ک اخریه و درواقع ما اینو عقب انداختیم...اما برای اینکه آموزش گیر نده ما اون روزی ک تاریخش بود همه رفتیم امضا کردیم برگه حضور رو و سوالا رو دیدیم.. سوالای ترم های پیش هم ک دیدیم کلن همیشه 5تا سواله که 3تاش هرترم تکرار میشه. حالاا.. حالااا این استاد دیروز خبر داذ ک ما میتونیم با گوشی و جزوه سره امتحان بریم و برگای همه ریخته که نکنه بخواد سوالارو عوض کنه یچیز سخت بده یااا نکنه میخواد ما راحت پاس شیم با نمره بالا؟! (مخصوصاً اینکه سره میانترم نصفمون تو یه کلاس دیگه با مراقبی بودیم ک نشد تقلب کنیم و ریدیمم😬)

حالا نظر شما چیه؟! 

۲۷ ✉

بدون عنوان

دلم تنگ شده

خیلی وقتا رو مخ ان

امتحان ها رو گند زدم 

دلم میخواد یه سفر درست حسابی برم

ای خدا:")

I know have to play.. I know this game 🎵

۱۴ ✉
طراح قالب : عرفـــ ـــان انرژی میگیریم از بلاگ بیان