تاریخ شروع : ٧ بهمن ١۴٠١
تاریخ پایان : ٢ اسفند ١۴٠١
روز اول؛ ٧ بهمن
واژه: مهمانی
بدون دعوت به آغوشش رفتم. یک مهمانی و جشن هیجان انگیز برای قلبم. اما او مهماننواز خوبی نبود...
روز دوم؛ ٨ بهمن
واژه: مسخره
مسخرهبازیاش گرفته بود، انگار که با رقصیدن و چرخیدن در این خیابان لجن گرفته؛ در سالنی چندهزار نفره مقابل سران و بزرگان همقدم با سازِ نوازندگان میرقصید و میخرامید.
روز سوم؛ ٩ بهمن
واژه: لیدوکایین
وقتی که از درد دندان به خودم پیچیدم، کمی لیدوکایین تسکینم داد؛ برای درد دوریت چقدر لیدوکایین لازم است؟...
روز چهارم؛ ١٠ بهمن
واژه: رخوت
با رخوت و سستی از تشک بلند شد، لحاف سنگین را کنار زد و سمت پنجره روانه شد. امروز هم خبری نیست.
روز پنجم؛ ١١ بهمن
واژه: مَن
انقدر منم منم کردی که به مِنمِن کردن افتادم.. غرورت نابودم کرد...
پیشنویس: واژه امروز پیشنهاد از ماهی شی عزیزمه :)
روز ششم؛ ١٢ بهمن
واژه: دریا
صدای دریا، رنگ رقص آب، بوی شور صدف ها.. همه یادآور خاطرات به ظاهر شیرینی اند که چندین ساله کامم رو تلخ و زندگیمو زهر کردند...
پیشنویس: واژه پیشنهادی امروز از فرندکم محدثه است^^
روز هفتم؛ ١٣ بهمن
واژه: ماه
مثل ماه شب چهارده، از دور زیبا و دلفریب اما از نزدیک کریه و ناخوشایدی!! بهتر است از دور تحسینت کنم تا از نزدیک لعنت!!
پیشنویس: امروز هم یکی دیگه از دوستای خوب و باحالم حدیث واژه پیشنهاد داده >~<
روز هشتم؛ ١۴ بهمن
واژه: شفا
وقتی درد و درمانت نزد کسی است که بهت آسیب زده، همان بهتر که پس از زخم خوردن از او؛ از آسمان شفای خود را طلب کنی.
پیشنویس: ویمون گیتاریست محبوبم واژه امروز رو پیشنهاد داده3>
روز نهم؛ ١۵ بهمن
واژه: آبی
به آینه خیره شد.. سعی کرد لبخند بزنه اما چیز زیبایی نشد.. به جلوش نگاه کرد، لوازم آرایشی که زیباترش میکردند.. رژ آبی رو برداشت و برای بار nام اون نوشته قرمز روش رو خوند «حاوی مقدار زیادی جیوه».لب هاش رو آسمونی کرد. حالا زیبا میخندید.
روز دهم؛ ١۶ بهمن
واژه: ترکیب
نفس عمیق کشیدم و عقبتر اومدم. بالاخره خونمون رو چیدم. همونی ترکیبی که باهم حرف زدیم.. کتاب هایی کنج آشپزخونه، گل های دیواری توی اتاق، آکواریوم بدون ماهی تو سرویس بهداشتی، یه فنجون چای کنار وان.. فقط مونده تو..
روز یازدهم؛ ١٧ بهمن
واژه:صداقت
تمام چیزی که داشتم خرج کردم.. «صداقتم» تمام داشته و سرمایه ام بود.
روزدوازدهم؛ ١٨ بهمن
واژه: Lie
Sometimes we laugh and easily lie
Hajin_sky castle ost
روز سیزدهم؛ ١٩ بهمن
واژه: سیرک
شدم مثل اون دلقک سیرک که بهم توپ میزنن تا بیفتم تو تشت یخ و منم بلند بلند میخندم...
پیشنویس: واژه امروز پیشنهاد ماهی شی قشنگم:)
روز چهاردهم؛ ٢٠ بهمن
واژه: وابستگی
روزی که فهمیدم چقدر بهت_بهتون_ وابسته ام، انگار تو دلم رخت شستن و همزمانتو سرم سماع میرقصیدن. جدا شدن واقعا سخت بود.
روز پانزدهم؛ ٢١ بهمن
واژه: انتظار
غیاب تو و انتظار من چنان زوج خوب و سازگاری اند که فکر برگشتنت بیشتر از این حالم مرا میترساند.
روز شانزدهم؛ ٢٢ بهمن
واژه: شوخ طبع
هیچ وقت نفهمیدم چرا دوستت داشتم؟ چه چیزی مرا به تو جذب کرد؟ گرهی ابروانت یا شوخ طبعی نداشتهات؟!
روز هفدهم؛ ٢٣ بهمن
واژه: آمال (=آرزو)
به نهایت رسیده بود. از تمام دنیا حتی خواسته و آمالی با خود به برزخ نکشید...
روز هجدهم؛ ٢۴ بهمن
واژه: نکبت
حساب از دستش در رفته بود.. چند روز است که در نکبت و کثافت زندگی میکرد؟ شَهزادهی گدا نشینی بود در لجنزار خودکرده هایش!
روز نوزدهم؛ ٢۵ بهمن
واژه: فکر
فکر میکردم جهان تکدانه ک*خل دارد و منم!! معلوم شد که تنها نیستم..
روز بیستم؛ ٢۶ بهمن
واژه: خانواده
دیدن خانواده آدامز به من فهماند که کنار خانواده ای معمولی غیرمعمولی ای چون من و خانوادم؛ غیرمعمولی های معمولی هم خانه و کاشانه ای دارند.
روز بیست و یکم؛ ٢٧ بهمن
واژه: مدرسه
نه تحصیل در مدرسه و دانشگاه مارا باسواد میکند نه خودآموزی در یوتیوب و امثال آن.. فقط تجربه میتواند کاری کند تا تو با دیپلم افتخاری و مهر تاییدش پا به زندگی (دنیای) بعد بگذاری.
روز بیست و دوم؛ ٢٨ بهمن
واژه: فضای مجازی
جانگیر و نفَسبُر است اما مدام خودم را بهش غلوزنجیر میکنم. فضای مجازی برایم تبدیل به اعتیادی شده که حتی فکر ترک آن آزرده ام میکند.
روز بیست و سوم؛ ٢٩ بهمن
واژه: تبعید
تو پادشاهی من بودی اما حالا من تبعید شدم و از دور نگاهت میکنم.
(آهنگ تبعید از تیلور سویفت و بون ایور)
روز بیست و چهارم؛ ٣٠ بهمن
واژه: نخ
فقط مادربزرگم میتواند کاری کند تا عین دختران قاجاری گوشه ای بنشینم، سوزن را نخ کرده و روبالشی فرزند آینده ام را برای جهاز نداشته ام بدوزم!
روز بیست و پنجم؛ ١ اسفند
واژه: دیوار
تو به دیوار دلم زخم زدی، خنج زدی، گند زدی باز ولی من تو را بخشیدم.
روز بیست و ششم؛ ٢ اسفند
واژه: مسدود
راه ورود به قلب مشترک مورد نظر مسدود میباشد لطفا دیگر تلاش نفرمایید.