بابام صدام کرد و گفت:
+هر کاری رو خواستی انجام بدی یا شروع کنی سعی کن چهارشنبه نباشه.
_چرا؟
(درحالی که یه کتاب رو ورق میزنه)
+تو یسری منابع خوندم انگار خدا جهنم رو تو روز چهارشنبه خلق کرده
_ در جریانی که من چهارشنبه بود که بدنیا اومدم؟
+خدا بخیر کنه
_ من جهنم مصور روی زمین امXD
[این داستان واقعی است]
یه چیزی که کمتر کسی راجبش صحبت میکنه وارد شدن به دنیای مسئولیت ها تو 20 سالگیه. بعد اینکه کنکور بدی و از شانست یه رشته خوب تو یجای خوب قبول شی.. اونجاست که مسئولیت قولنج گردنشو میشکونه با پوزخند سلانه سلانه میاد سمتت و دست دور گردنت میندازه، مثل یه دوست!! اما خب ما بهتر میدونیم که اون یه اخاذه و هدفش چیزی جز تگدیگری از مایی که تا الان سرمون زیر برف بوده نیست.
بدبختی اینجاست که این عوضی عین قلدر های مدرسه است.. ازونا که میگن هی تو!! - حتی افتخار نمیدن اسمتو صدا کنن- پاشو کیفمو بیار.. هی دختره/پسره پولاتو رد کن بیاد! آهای اسکل!! ناهارم چی شد؟ و... اینا حتی وقتی چهل سالت باشه و بابا/مامان دوتا بچه قد و نیم قد هم باشی وقتی تصادفی تو خیابون، کافه، محل کارت، یا هر جهنم دره دیگه ای بشناسنت و بیان سمتت؛ تنت میلرزه.. لال میشی.
مطمئن نیستم هنوز موضوع بحث مسئولیت یا نه.. هر کدوم که باشه بازم باحال نیست.. تو گیر افتادی و این هیچ هم باحال نیست.
سلاااااااااااااااااام
دیدید چیشد؟! اصلا یادم نبود امروز وبم یساله میشه درصورتی که حتی قبل عید با جیسوگ حرف میزدیم و اون موقع حتی فهمیدم تولد سایتم و کامبک بی تی اس یکیه و من نوسترآداموس فندومم😂😂😂
والا در این لحظه مغزم لود نمیشه چیز خاصی بگم بعدا ایشالله ک ب پی سی عم دسترسی داشتم میام برا آشوب بازی😂😎
غنچه ای رویید؛ یک نسیم وزید
برگی رقصید؛ برفی بارید
و دوباره...
🌱🌬️🍂❄️
فرصتی نو به دست من و تو رسید
تا شکر کنیم خدایمان را
و جشن بگیریم بودنمان را
برایت خواستار لحظه هایی سرشار از
سپاسگزاری؛ رضایت و در نهایت...
شادی و سلامتی و ثروت!💰
نیکخواهشما:شفا💚☘️
سال نو مبارک✨
پ ن:من اینو انتشار خودکار برا چند دقیقه قبل سال تحویل گذاشتم ولی بیان عن کرده بود الان ک 15 فروردین عه فهمیدم 😐