ی مدتی هست ک کم کارتر شدم و کمتر میلم اینورا
میخواستم یه رایت لاگ خیلی درست حسابی بنویسم بعده اینکه از دانشگاه اومدم
اما تا رسیدم تهران خبر فوت مونبین رو شنیدم و ب حدی شوک شدم که تو ایستگاه بی ار تی نزدیک بود بزنم زیرگریه :")
اوضاع توییتر وحشتناک شده بود(بله بعده مدتی طولانی باز رفتم سراغ توییتر) و منم صبح پنجشنبه قرار بود که زود بلند شم برم با مربیم رانندگی و بعدش برای پنجمین بار ازمون بدم... واقعا آدم گوهی شدم تو اون 24 ساعت بعده شنیدن خبر (البته اگر گوه بودن اخلاقم تو از شروع سال 402 رو فاکتور بگیریم)
تو محل آزمون یه دوست قدیمیه نسبتا تاکسیک ک نمیدونم چرا دوسش داشتم با اینکه اولویتش نبودم اون موقع ها رو دیدم.. اون آزمون داد (میدونم یسری کنجکاوید،رد شد، برای بار دوم) و رفت و من و یسری سوار شدیم
فکر میکردم بیشتر از اینا گند بزنم ولی خب بازم به مرام افسر و کمک مربیم و زور کردنای بابام😂 رفتم قبول شدم
شادی بعده قبولی اونجور نبود که انتظار داشتم..ولی خب بازم یکم بهتر از خنثی بودن بود
رفتم کتابخونه و قبلیا رو تحویل دادم.. تو فکر اینم که تمومش کنم و یکی از ما دروغ میگوید..
جفتش قشنگه.. به قتل و خودکشی ربط دارن.. اولی تا حدودی روانشناسانه و دومی بیشتر نوجوانانه بود..
الانم کتابای راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب و دروغ های کوچک بزرگ رو گرفتم بخونم..
هفته پیش دانشگاه تنها کلاسی ک یکم چیز میز فهمیدم ریاضی بود... باورم نمیشه بالاخره سره کلاس بعده مدتها ریاضی رو درک کردم.. البته بگم ماله همونجا بود و الان رسما یادم نمیاد از چی حرف زد😐😂💔
انیمه ناکجاآباد موعود رو دیدم و اولش فکر کردم چقدر وجه مشترک بین این انیمه و اتک ان تایتانه ولی خب.. میدونید درعین شباهت خودش بود.. نه یه کپی از اون یکی
الانم دارم درامای قهرمان ضعیف کلاس رو میبینم و انصافا پارک جیهون عجب کراشیه و خبر نداشتم👀
یه قسمت از لست او آس دیدم و چندان حال نکردم نمیدونم قسمت بعدو ببینم یا نه
اینو نگفتم.. این محدثه چشم منو دور دیده اومده یه تنه 26تا کامنت تو کمتر از 24 ساعت گذاشته.. اصلا فکرشم نمیکردم وبم روزی بیشتر از 10تا کامنت منتظر تایید ب خودش ببینه😂😂