آخ تو شب یلدای منییییی🤪😂😂
به دی ماه و زمستون خوش اومدیم😎
هفته اخر پاییز هم جالب بود هم زجراور و هم کلی هم دیگه
دوشنبه... هفته های من دیوه خارجکی شده از دوشنبه شروع میشه XD
میگفتم دوشنبه با دخترا و مامان و خواهر یکی شون سوار قطار رفتیم سمت قم.. منم مثلن کلاس ایین نامه داشتم ک خب نت هی قطع شد تر خورد توش :/
اون وسطا بلند شدیم چهارنفری رفتیم بین دوتا واگن اهنگ گذاشتیم مسخره بازی دراوردیم که تا غریبه میومد اروم میگرفتیم 😂
از راه اهن تا دانشگاه با اسنپ رفتیم من جلو نشسته بودم.. نزدیک دانشگاه اومدم پول بیرون بیارم که از پشت دوستم چادرمو شوت کرد جلو تو شیشه و برگای راننده ریخت XD
بین کلاس های اندیشه و فارسی رفتیم نماز خونه نفس تازه کنیم.. اونجا بود که من تعریف های جدیدی از دیا مغناطیس و پارامغناطیس ارائه کردم و منتظرم نوبل شیمیمو سند کنن خونمون 😎😂
اینجوریه که
دیامغناطیس : اینا همو دفع میکنن چون دی اند و چرا چون همنامند چیا؟ اونا که جفتن ^^
پارامغناطیس : پاره میکنه میره تو.. تو میدون عزیزان!! 😂😂
سه شنبه شب با همکاری منو یکی از دخترا یه ژله انار درست شد.. چون قالب تا خرخره پر بود راهرو به گند کشیده شد و یکی از دخترا منو درحال پاک کردن اثر جرم دید و گفت شبیه قاتلایی شدی ک اومدن رد خون مقتول رو زمینو پاک کنن😂😂
گفته بودم طراح رقصم؟ در واقع این استعدادم حین مسخره بازی وسط رقص و پایکوبی تو خوابگاه کشف شد😎 😂
میدونستید اگه به اساتید بجای دکتر و استاد بگید اقای فلانی یا خانم فلانی از فحش ناموس بدتره؟ چون اونجوری داری میگی من تو و مدرکت و علمتو قبول ندارم داداچ..
چهارشنبه تو آزمایشگاه استاد دوتاگروه رو باهم اورد کمتر آلودگی ایجاد شه موقع آزمایش.. منو دوتا از پسرا آزمایش (بقای جرم) رو انجام دادیم و انقدر دود رفتم تو حلقم که دویدم بیرون و استاد گفت برو اب بخور.. بدبخت خیلی ترسید.. ولی آزمایش جالبی بود.. یک دهم گرم مس رو انقدر بلا سرش اوردیم تا تهش ثابت شه که هرغلطی باهاش بکنی تهش همون یک دهم گرم مس رو داری.. انجام این آزمایش به شما توصیه نمیشه چون هم حرارت لازم داره هم اسید هم تهویه و اگه موادی مثل NaOH بریزه رو پوستتون درجا میسوزید^^
راستییی هفته بعد هم نیم ترم ریاضی دارم هم ترم آزمایشگاه سو این کبوتر نامهبر این هفته مرخصی میگیره😂😂شما هم درس بخونید عه=/