خب اول پست رسمی ١۴٠٢
*خیره شدن به ١۴٠٢
اوکی..باشه.. بگذریم
خرس درونم از اندکی قبل ملی شدن نفت تا روز طبیعت ک همه میریزیم بیرون با جوج و نوشاباح، خیلی دوست داره خودنمایی کنه و الحق که میکنه.
جوری که این چند روز از ٧ صبح تا ۴بعدازظهر خواب بودم :)
احساس میکنم اصلا شبیه رایت لاگ های قبلی نیست و مهم نیست..
ازونجایی که به افسر قول دادم تمرین کنم تا ازمون بعدیم.. با پدر گرام رفتیم دور دور... اونم کِی؟؟؟ دمه افطاررر!!! ملت هی میپریدن جلوی ماشین :/ و منم میترسیدم بلایی سره کسی بیارم.
اخر شب هم باز رفتیم تمرین و سمت انقلاب و... بگم براتون که تا میومدم با هر ماشینی پارک دوبل بزنم صاحاب و خانواده اش میومدن خوشان خوشان میرفتن =/
ببینید بچه ها جونم پارک دوبل میتونه راحت باشه اگه بابات بغل دستت ننشسته باشه و با اون نگاه عجیب غریبش هی به تو و مدل رانندگیت نگاه نکنه!
از من به شما هم یه نصیحت.. قبل اینکه خریدهاتونو بذارن تو کیسه (لباس مخصوصاً) یه چک کنید اون جنس رو از هر لحاظ مخصوصا اینکه اون بیلبیلک آهنربایی رو از لباس جدا کرده باشن=/ وگرنه ممکنه بیاید خونه و هیچ آهنربایی پیدا نکنید که بشه جدا کرد اون لامصبو =|
در نهایت طبق روال همیشگی توجهی بهم نکنید.. و اصلا به روم نیارید همچین پستی گذاشتم 👀