هاییی
ببینید کی دوباره تو وبلاگش داره براتون مینویسه!!
تو پست قبلی (آشوب ١٨) به معنای واقعی کلمه بهم ریخته بودم از نظر روانی و اما حالا!! حیفه شمایی که حرف روزای سختمو میشنوید و میخونید و انصافا دوستای بامرامی هستید از خوبی های این روزام بی خبر بمونید و دلتون نگرانم بمونه🥺💞
خب.. همه نمره ها اومد و 9صدم لازم داشتم تا معدلم بیاد بشه 12..که خداروشکر با صحبت با دوتا استاد گل هرکدوم یکی یه نمره دادن ب ما و این دانشجوی مظلوم و با پشتکار رو شاد کردن... نگم ازاون لحظه.. داشتم برای یکی از دوستام ویس میدادم و راجب خانمه صحبت میکردم که یهو استادم جواب اس ام اسمو داد و نوشت «سلام 1 نمره اضافه کردم» منو میگی وسط ویس جیغ و داد و خوشحالی اصن از خودم بیخود شدم😅😂 ایشالله این شادیا قسمت همه.. یساعت بعد هم اون یکی استاد تو ایتا پیاممو سین زد و یکم بعدش دیدم بلهههه سایت از برزخ تبدیل ب گلستان شد!!
روز گذشته هم انتخاب واحدم بود که بجز آزمایشگاه ها تونستم بقیه واحدا رو بردارم.. 19 واحد خدا بده برکت😂😎👍
بعداز ظهری هم بابا زنگ زد ک خانم قراره امشب بیاد.. خودش خودشو دعوت کرده بود.. دیگه بعد کلی غرغر و جمع و جور کردن نسبی ایشون اومد.. شام خوردیم و با توپ پر از اخلاقای خاص بابام گله کرد و هدیه هامون رو پس داد.. ماهم گفتیم اوکی و هدیه هاشو پس دادیم و ایشون رفتن خونشون.. (اینجا لازمه عجیب بود؟ نبود؟ پلی شه😂😂)
خیلی جالبه که اینجا انقدر راحت مینویسم این اتفاقا رو اما خب میدونید.. فهمیدم که اینجا نقطه امن منه.. و دوستایی که تو این حریم هستن کسایی ان که کمتر منو قضاوت میکنن و بیشتر همدل ان با من.. انصافا خیلی دوستون دارم مهربونا3>
راستی یه چالش بیانی میخوام بسازم برای عید.. انتظار همکاری زیادی دارم🤝 خایلی ممنان