حقیقتاً گاهی حوصله خوده حقیقیمو ندارم
...
..
چه برسه به "من" مجازی!
قبول دارید گاهی زندگی چقدر کسل کننده میشه؟!
جوری که هیچ چیزی حتی اون آهنگ قفلی و نسکافه هم حالتو خوب نکنه؟!
یا غذای مامان پز هم که بذارن جلوت بازم چشات خاکستریه!؟
..
همونطور که شادی از ته قلبمون نشأت میگیره...غم و غصه هم از ته دل میاد
..
امروز از دیروز بیشتر ذهنم درگیر شد
جالبه که پدربزرگ دوستم امروز فوت کرد و همزمان تولد بچه یکی از دوستای روزای سخته خانوادمونه!
با گیجی بهشون پیام دادم
به دوستم تسلیت گفتم
به دوست خانوادگیمون تبریک
:)
راستی
میدونستید که من هیچ وقت باغبون خوبی نمیشم؟
از همون بچگی هیچ استعداد و هنری تو کاشت و نگهداری گل و گیاه نداشتم حتی کاکتوس!
هرچی گیاه دستم دادن خشک شد :(
ولی هنوزم دوست دارم خاک بازی کنم و بذر بکارم .
...