هم مرگ📜

...ادامه پست ۲ ✉

قتل در قطار

شروع کردن یه پست واقعا راحت نیست!!

ولی بیخیال من تازه یه داستان هیجان انگیز رو تو 4_5ساعت تموم کردم و اگه از چیزایی که خوندم و چیزایی که تو مغزمه نگم ممکنه دیوونه بشم..

...ادامه پست ۶ ✉

میشه لطفا..

بچه ها من هیچجوره نمیتونم صفحه های دانلود فیل‌تر شکن رو باز کنم و چون هواوی عه گوشیم گوگل استور اینا هم ندارم

کی میتونه یه لینک دانلود مستقیم برا من بفرسته اینجا؟ 

۳ ✉

اونم رفت... 🖤

بابام از 17_18 سالگیش اون مرد رو میشناخت.. براش ازون موقع کار میکرد.. 

بعد فوت بابابزرگم بیشتر هوای بابام و مارو داشت مثل یه پدربزرگ بود برام

هفته پیش با ماشین اون رفتیم قم.. بعنوان شیرینی قبولیم و سوغاتی براش سوهان خریدیم.. این سالا خیلی کارا برامون کرد جوری که انگار بابام پسرشه.. 

حاجی... اینجور صداش میکردیم از وقتی رفت مکه.. هنوز یادمه او دختر کوچولویی که با مامان و باباش رفت خونه حاجی و حاج خانوم برای گفتن زیارت قبولی بهش یه استکان آب چشمه زمزم دادن.. از بچگیم بغل اسمم یه خانم میگفت و بااحترام باهام صحبت میکرد..

تازه شنیدم که اونم رفت.. زنگ زدم به بابا بگم کارتم دستته و مامان بزرگ گفته چندتا چیز بخرم براش که گفت بعدا.. یهو بغضش ترکید.. نفهمیده بودم بغض داره چون سرماخورده.. گفت حاجی مُرد... گفت از خبر قبولیه من جوری خوشحال شد که انگار نوه اش قبول شده.. گفت با اینکه قند داشت بازم از سوهان خورد و گفت شیرینی قبولی زینب خانم خوردن داره.

گریم میگیره و بند میاد.. بازم گریم میگیره.. موقع نوشتن اینم گریم گرفت..

من با اینکه این چندسال اخیر زیاد ندیدمش ولی دوسش داشتم و دارم.. مرد نازنینی بود.. زبونم نمیچرخه براش فاتحه بخونم... میشه شماها این لطف رو درحقم کنید و براش فاتحه بفرستید؟ 

۴ ✉

برف

غمخوار من به خانه‌ی غم‌ها خو‌ش آمدی

با من به جمع مردم تنها خوش آمدی 

بین جماعتی که مرا سنگ میزنند

میبنمت برای تماشا خوش آمدی 

راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست

ای دل به آخرین شب دنیا خوش آمدی

پایان ماجرای دل و عشق روشن است

ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی 

با برف پیری ام سخنی غیر از این نبود

منّت گذاشتی به سر ما خوش آمدی 

ای عشق! عزیزترین میهمان عمر

دیر آمدی به دیدم اما خوش آمدی 

فاضل نظری 📜

۱ ✉

آشوب ٧〰️

...ادامه پست ۱۵ ✉

چالش نوزده سوال مرینا

...ادامه پست ۹ ✉

بدقول

نمیدونم چی و چطور ولی از من آدم بدقولی ساخته.. 

من گفته بودم کامپیوتر که جابجا شه میام اینجا و وبمو دوباره آباد و سبز میکنم 

اما کنار زود تموم شدن نت و سفر و خواب های 10_12 ساعته فقط 2تا پست نیمه نوشته دارم و کلی لیریک که جمع کردم و با کمک گوگل ترنسلیت ترجمه شده.. 

به این فکر کردم که حذف کنم وبو اما واقعا دلم نمیاد هیچ کدوم از اکانتام حذف بشه تو مجازی.. اینا یه بخشی از منه که جا گذاشتم تو دل دنیای مجازی و دل کندن راحا نیست ازش.. 

دارم یه کتاب میخونم  «هنر ظریف به هیچ نشمردن»  البته تایتل انگلیسیش جذاب تره! 

"The Subtle Art of Not Giving a F*ck"

 خدایی چیه این اسم فارسی با این عنوان جذاب انگلیسی جور درمیاد؟! این انتشاراتی ها چی فکر میکنن با خودشون؟! :/

راستییی با اینکه فعال نبودم 3 تا اکانت دنبالم کردن مرسی بچه ها و خوش اومدید^^

پ. ن:فکر کنم اگه عنوان رو میذاشتم آشوب بهتر بود:/

۸ ✉

آشوب۶〰️

سلام و ازین حرفا😁

جدیدا حال احوال پرسی ندارم سریع میرم سره اصل مطلب

مسخرس نه؟😐😑😐

...ادامه پست ۹ ✉

وبم 1ساله شد🥳

سلاااااااااااااااااام 

دیدید چیشد؟! اصلا یادم نبود امروز وبم یساله میشه درصورتی که حتی قبل عید با جیسوگ حرف میزدیم و اون موقع حتی فهمیدم تولد سایتم و کامبک بی تی اس یکیه و من نوسترآداموس فندومم😂😂😂

والا در این لحظه مغزم لود نمیشه چیز خاصی بگم بعدا ایشالله ک ب پی سی عم دسترسی داشتم میام برا آشوب بازی😂😎

۸ ✉
طراح قالب : عرفـــ ـــان انرژی میگیریم از بلاگ بیان